یادداشت

پربازدیدترین‌ها

داشتن ۱۰۰ نفر که عاشق محصول شما باشن، مهم‌تر از یک میلیون نفریه که فقط یه جورایی ازش خوششون میاد.

ارزش با عمل، خلق می‌شود

بمباران سازمان‌های بین‌المللی؛ جنگی فراتر از خاک ایران

فراتر از باهوش؛ چرا هوش، برای موفقیت کافی نیست؟

هاشم اورعی | رئیس اتحادیه انجمن های انرژی ایران

هوش مصنوعی و عطش مصرف برق

 مغز انسان حدود ۲۰ وات انرژی مصرف میکند اما اگر بخواهیم همین کار را با هوش مصنوعی انجام دهیم، ۱ مگاوات انرژی صرف میشود؛ پس  مصرف انرژی هوش مصنوعی به مراتب بالاست و ۵۰ هزار برابر انرژی بیشتری مصرف میکند

بحث هوش مصنوعی که آینده زندگی همه کشورها را تغییر خواهد داد، نیاز زیادی به برق دارد، برآوردها نشان میدهد تا ۲۰۵۰ انسانها فکر کردن و تحلیل و آنالیزها را به هوش مصنوعی می سپرند چرا که جهان به سمتی میرود که برای توسعه بیشتر باید آنالیزها و تحلیل داده های بزرگتری صورت بگیرد.

 مغز انسان حدود ۲۰ وات انرژی مصرف میکند اما اگر بخواهیم همین کار را با هوش مصنوعی انجام دهیم، ۱ مگاوات انرژی صرف میشود؛ پس می بینیم که  مصرف انرژی هوش مصنوعی به مراتب بالاست و ۵۰ هزار برابر انرژی بیشتری مصرف میکند. اگر مشکل برق ایران حل نشود، این نگرانی وجود دارد که آینده را به باد بدهیم چرا که در آینده کشورهایی که از نظر تأمین انرژی جلوتر هستند، میتوانند از منظر به کارگیری هوش مصنوعی نیز کار را به دست بگیرند و این نگرانی جدی وجود دارد که ایران به خاطر مشکلات تأمین انرژی و در صورتی که چالش های این حوزه برطرف نشود، برای همیشه از قطار توسعه جهانی پیاده شود.

ماجرای برق و کسری آن جدید نیست، بلکه وقتی جامعه متوجه آن شد که خاموشی به بخش خانگی رسید؛ و گرنه این مشکالت از قبل وجود داشت و کارشناسان حدود ۱۰ سال پیش به هشدار را میدادند.

ما دچار ناترازی ترکیبی هستیم و اینطور نیست که فقط در تابستان ناترازی برق و در زمستان ناترازی گاز داشته باشیم، بلکه در زمستان هم کسری برق و در تابستان هم کسری گاز داریم.

خودمان کالای ارزشمند برق را تبدیل به یک کالای بی ارزش کرده ایم ،سهم پول برق در اجاره مغازه ها و اصناف یک درصد و کمتر از یک درصد است و در این صورت، هیچ انگیزهای برای افزایش بهره وری در مصرف آن وجود ندارد.

 متأسفانه هنوز به ادامه این مسیر اشتباه اصرار داریم، وزارت نیرو تعرفه های جدید برق را اعلام کرد، بر این اساس تعرفه برق کشاورزی تنها ۷ درصد افزایش داشته، یعنی نسبت به تورم ۴۰درصدی کشور، ۳۳ درصد تعرفه برق کشاورزی ارزان شده است.

 اگر قیمت تمام شده هر کیلووات ساعت برق را با توجه به تمامی ابعاد آن از هزینه سوخت و هزینه های واقعی اقتصادی و اجتماعی اتخاذ کنیم به رقم ۱۰هزار تومان میرسیم که البته بخشی از تولید گران برق به خاطر دولتی بودن آن است، اگر تمامی ابعاد تأمین ، انتقال و توزیع برق خصوصی شود، این رقم به ۵۰۰۰ تومان هم قابل کاهش است اما در حال حاضر هر کیلووات ساعت برق به طور متوسط به مشترکان ۵۰۰ تومان عرضه میشود.

ما برای حل مشکل برق، باید اجازه دهیم بازار برق شکل بگیرد و این بازار برق با دکان قیمتگذاری برق که هم اکنونن وجود دارد، متفاوت است.میتوانیم در یک بازه ۵ ساله از صنعت برق دولت زدایی کنیم و دولت به کارهای حاکمیتی و سیاستگذاری و نظارت خود بازگردد و کارها را بخش خصوصی سامان دهد.

متاسفانه مصرف برق در بخش غیر مولد نسبت به بخش مولد پیشی گرفته و مصرف برق و غیر بهینه بودن آن مثل یک چاه ویل عمل می کند که ته ندارد و در مسابقه تولید و مصرف، همیشه تولید بازنده است.

درس‌های یک سوگ جمعی

سوگ فرایندی است که در اثر فقدان تجربه می‌شود و غم و اندوه را به‌ همراه دارد؛ برای مثال هر فردی در اثر مرگ اطرافیان خود، به‌ویژه کسانی که دوستشان دارد، سوگ را تجربه می‌کند.
غم یا سوگ جمعی، سوگی است که به صورت گروهی تجربه می‌شود. سوگ جمعی نحوۀ واکنش گروهی از مردم (مثل افراد یک منطقه، ملت و یا یک جامعه بزرگتر) نسبت به مرگ شخصی محبوب و یا تعدادی از افراد جامعه، جنگ، بلایای طبیعی و غیره است.

پس از انتشار خبر انفجار دلخراش در بندر شهید رجایی، موجی از همدردی و همدلی مردم ایران با آسیب‌دیدگان این حادثه در شبکه‌های اجتماعی شکل گرفته است. بسیاری از کاربران با انتشار استوری‌هایی در اینستاگرام، همبستگی خود را نشان دادند و تاکنون بیش از ۸۰۰ هزار نفر در کمپین «در کنار مردم دریا همدردیم…» مشارکت کرده‌اند. هنرمندان و ورزشکاران نیز با انتشار پست‌ها و استوری‌هایی، با مردم بندرعباس ابراز همدردی کرده‌اند.

این فضا در توییتر نیز مشهود است؛ کاربران با به‌اشتراک‌گذاری غم و اندوه خود، همدردی خود را نشان داده‌اند؛ در محیط چندقطبی توئیتر، پستی از یک کاربر اسرائیلی که با انتشار ویدیوی انفجار نوشته بود «بای بای»، با اعتراض گسترده کاربران توییتر از گرایش‌های سیاسی مختلف مواجه شد.

در دنیای واقعی نیز این همدردی و همدلی نمود داشته است. دولت یک روز عزای عمومی اعلام کرد و مردم با حضور پرشور در مراکز انتقال خون برای کمک به مصدومان، صف‌های طولانی تشکیل دادند. همچنین فستیوال کوچه، که با دشواری مجوز برگزاری دریافت کرده بود، به احترام این حادثه تلخ پایان زودهنگام خود را اعلام کرد و در پستی اینستاگرامی نوشت: «کوچه از منتهی الیه شادی رو به نهایت غم سکوت میکنه».

همه چیز حکایت از آن دارد که مردم ایران، با هر نگرش و گرایشی، خود را همدرد مردم بندرعباس و خانواده‌های کشته‌شدگان و مجروحان این حادثه تلخ می‌دانند. امری که به چشم آمده و بطور مثال شروین حاجی‌پور در رابطه با صف اهدای خون مردم نوشته است «چقد آدم حسابیه این ایرانی جماعت».

برخی نیز با شگفتی راجع به این همدلی و همدردی مردم ایران سخن می‌گویند؛ گویی این همدردی جمعی تعجب‌آور است. اما چرا باید بابت آن تعجب کرد؟ شاید به این دلیل که مدت‌هاست بخاطر تنش‌های اجتماعی و سیاسی، برخی افراد و گروه‌ها، در تلاش برای پیشبرد ایده‌های خود، گاهی دیگران را نادیده گرفته یا حتی به آن‌ها توهین کرده‌اند و و در نهایت جامعه را چندپاره کرده‌اند.

این چندپاره‌شدن در موقعیت‌های مختلف نمایان شده و شاید به همین دلیل، همدلی جمعی امروز تعجب‌برانگیز به نظر می‌رسد. بااین‌حال، واقعیت این است که جامعه ایران در برابر منافع ملی و آنچه «ایران» می‌نامد، متحد و همدل است و هر آسیبی در گوشه‌ای از این سرزمین، برایش دردناک است؛ واین‌گونه حوادث نیز این حقیقت را بیش‌ازپیش آشکار می‌کنند.

همدردی جمعی، نشانه‌ای امیدبخش از همبستگی در جامعه ایران است. کاش دور نباشد روزی که این جامعه یک «شادی جمعی» را هم تجربه کند.